سقوط بازار سهام در سال 1929 به دنبال یک دوره حماسی از رشد اقتصادی در طی آنچه که اکنون به نام های بیست و یکم شناخته می شود.
میانگین صنعتی داو جونز (DJindices: ^DJI) در اوت سال 1921 در 63 امتیاز بود و طی هشت سال آینده شش برابر افزایش یافت و در 381. 17 امتیاز در 3 سپتامبر 1929 بسته شد. روز سپتامبر اوج اوج بودبزرگترین بازار گاو نر بدون وقفه که ایالات متحده تاکنون دیده بود.
فروپاشی بازار از اوج خود به حدی عمیق بود که بیش از یک دهه این کشور را به یک افسردگی اقتصادی فرستاد. در اینجا نگاهی دقیق به آنچه در هنگام سقوط بازار سهام در سال 1929 رخ داده است.
چه اتفاقی در سال 1929 افتاد که بورس اوراق بهادار سقوط کرد؟
در حالی که کاهش بازار سهام به طور رسمی پس از 4 سپتامبر 1929 آغاز شد ، بدترین تصادف تا بیش از یک ماه بعد رخ نداد. روز دوشنبه ، 29 اکتبر ، میانگین صنعتی داو جونز نزدیک به 13 ٪ کاهش یافت. روز بعد ، این شاخص تقریباً 12 ٪ دیگر سقوط کرد. این دو روز ویرانگر از آن زمان به عنوان دوشنبه سیاه و سه شنبه سیاه شناخته شده است.
طی ماه ها و سالهای بعد ، بازار سهام همچنان ارزش خود را از دست داد. تا اواسط نوامبر 1929 ، داو تقریباً نیمی از آن کاهش یافته بود. تا اواسط سال 1932 ، هنگامی که در 41. 22 امتیاز - 89 ٪ زیر اوج خود بسته شد ، به پایین ترین نقطه خود نرسید. داو تا نوامبر 1954 به سپتامبر 1929 بازنگشت.
چه عواملی باعث سقوط بازار سهام در سال 1929 شد؟
بسیاری از سرمایه گذاران صعودی بیست و یکم ، حباب را در بازار سهام ایجاد کردند. افزایش قیمت سهام چند ساله به مصرف کنندگان احساس خوش بینی اقتصادی می داد و باعث می شود که آنها پول را به صورت تهاجمی برای کالاهایی مانند اتومبیل و تلفن خرج کنند. آنها در آینده چنان اطمینان داشتند که اغلب مواردی را با اعتبار خریداری می کردند. تا سال 1927 ، 15 ٪ از کل خریدهای اصلی مصرف کننده در برنامه های اقساطی انجام می شد. مردم در دهه 1920 شش از هر 10 اتومبیل و هشت از هر 10 رادیو را با اعتبار به دست آوردند.
این خرید با سوخت بدهی توسط هزاران بانک و صدها شرکت جدید "اعتبار اقساطی" امکان پذیر شد ، که وام را به اساساً هر کسی که می خواست وام داد. وام دهندگان خارجی که به دنبال سودآوری از اقتصاد رو به رشد ایالات متحده هستند ، مشتاقانه طلا و دارایی را به بانک های ایالات متحده عرضه می کردند ، و بسیاری از شرکت های اعتباری اقساطی به سادگی وام تولید کنندگان عمده ایالات متحده را وام می دادند.
بدهی مصرف کننده به عنوان درصدی از درآمد در طول دهه بیش از دو برابر شده است. تا سپتامبر 1929، کل بدهی غیرشرکتی در ایالات متحده به 40٪ از تولید ناخالص داخلی (GDP) این کشور رسید.
در همان زمان که اعتبارات در دسترس به هزینه های مصرف کننده دامن می زد، بازار پررونق سهام باعث ایجاد بسیاری از کارگزاری ها و تراست های سرمایه گذاری جدید شد که به افراد عادی امکان خرید سهام را می داد. این سرمایه گذاران آماتور، علاوه بر خرید سهام، شروع به افتتاح حساب های حاشیه ای نیز کردند که خرید سهام با استفاده از پول قرض گرفته شده را تسهیل می کند.
سرمایه گذارانی که دارای حساب حاشیه هستند معمولاً باید تنها 10 درصد از قیمت خرید سهام را در ابتدا بپردازند. خود سهام به عنوان وثیقه برای 90 درصد باقی مانده عمل می کند. از آنجایی که سرمایه گذاران به طور فزاینده ای از حساب های حاشیه برای خرید سهامی استفاده می کردند که توانایی خرید آن را نداشتند، پول جدید به سرعت به بازار سهام سرازیر شد و باعث تورم قیمت سهام شد.
اهرمی که به راحتی در دسترس بود چندین برابر شد، با سرمایه گذاران فردی و تراست های سرمایه گذاری که با استفاده از پول قرض گرفته شده، دارایی ها را به دست آوردند. برخی از تراستهای سرمایهگذاری، که خود به شدت اهرمی دارند، در سایر تراستهای سرمایهگذاری با اهرم مشابه نیز سرمایهگذاری کردند، که به نوبه خود، با استفاده از استراتژی مشابه، در سایر تراستهای سرمایهگذاری سرمایهگذاری کردند.
در نتیجه، هر یک از این تراست ها به طور غیرمنتظره ای تحت تأثیر حرکات دارایی های سهام دیگران قرار گرفتند. هنگامی که بازار سهام در سپتامبر 1929 سقوط کرد، همه تراست های سرمایه گذاری در هم تنیده به طور مشابه سقوط کردند.
پس از سقوط، بانکها و سایر وامدهندگانی که هزینه خرید سهام را تامین کردند، ابزار کمی برای وصول بدهیهای خود داشتند. تنها وثیقه آنها سهامی بود که میزان بدهی آنها از ارزش سهام بیشتر بود. این مؤسسات انتخاب چندانی نداشتند جز اینکه شروع به محدود کردن سایر اشکال وام، از جمله اعتبار برای خرید مصرف کننده کنند.
با وجود اعتبار کمتر مصرف کننده، افراد بسیار کمتری می توانستند اقلام با قیمت های بزرگ خریداری کنند که باعث کاهش شدید هزینه های مصرف کننده شد. کسب و کارها کوچک یا بسته شدند و در نتیجه میلیون ها نفر شغل خود را از دست دادند و قادر به بازپرداخت بدهی های خود به بانک ها نبودند. بانکها نیز هزاران نفر شکست خوردند زیرا بسیاری از وام گیرندگان آنها وامهای خود را نپرداختند.
موضوعات مرتبط با سرمایه گذاری
بزرگترین سقوط بازار سهام در تاریخ
آنچه که بالا می رود باید پایین بیاید. در اینجا نگاهی به بزرگترین سقوط های بازار سهام داریم.