外汇 市场 的 幻想 现实 现实

  • 2021-09-18

بگذارید از یکی از کلاسیک های ادبیات برای معامله گران نقل قول کنم - "چگونه می توان بازی کرد و در بازار برنده شد":

"اگر یکی از دوستان شما با تجربه بسیار کمی در کشاورزی به شما مراجعه کند و می گوید که او قصد دارد خودش را از آنچه می تواند در یک طرح چهارم هکتار رشد کند ، تغذیه کند ، می دانید که او گرسنه می شود. همه مااین احساس را داشته باشید که چه چیزی را می توان از یک طرح به اندازه آن خارج کرد. اما در دنیای تجارت ، بزرگسالان با رشد کامل به خود اجازه می دهند تا چنین خیالات را در خود جای دهند. "

به محض اینکه یک آماتور چند بار از بین برود و چند تماس حاشیه ای داشته باشد ، او قاطعانه خود را از دست می دهد ، ترسو می شود و شروع به تدوین همه نوع ایده های ترسناک در مورد بازارهای مالی می کند. بازندگان موجود در بازار به دلیل خیالات خود در حاشیه خرید ، فروش یا ماندن در حاشیه. آنها مانند کودکانی هستند که از ترس اینکه ارواح در کمین وجود داشته باشند ، می ترسند در یک گورستان قدم بزنند یا زیر تخت نگاهی بیندازند. ماهیت بدون ساختار بازارهای مالی زمینه ای حاصلخیز برای پرواز است.

و خیالات ما می تواند بر رفتار ما تأثیر بگذارد حتی وقتی متوجه نشویم که آنها را داریم. یک معامله گر موفق ابتدا باید خیالات خود را بشناسد و سپس خود را از آنها خلاص کند.

فروشندگان پرواز به شب و اسطوره های دیگر در مورد نحوه کار کارگزاران

سه روش وجود دارد که یک مرکز تجارت می تواند کار کند.

1. نه یک موقعیت مشتری با یک ضد مخالف خارجی محافظت نمی شود. در این حالت به نفع فروشنده است که مشتری از دست می دهد - در غیر این صورت ، مشتری از جیب خود فروشنده پرداخت می شود. درست است که بسیاری از شرکت های معامله گر طبق این مدل در سالهای اول وجود خود فعالیت می کنند زیرا آنها نمی دانند 'T دارای حجم معاملات کافی برای محافظت از موقعیت های خالص مشتریان خود در بازار بین بانکی فارکس (یک قطعه استاندارد 0. 5 میلی لیتر) است. نمایندگی های کمتر تثبیت شده این خطر را دارند که یکی از مشتریان خود برنده شود و شرکت قادر به انجام تعهدات خود نخواهد بود. به منظور کاهش خطر این اتفاق ، چنین فروشندگان اغلب اقداماتی را برای "کمک" از دست دادن مشتریان خود انجام می دهند ، عملی که به شهرت صنعت در کل آسیب می رساند.

در اوایل فارکس مراکز معاملاتی بسیار کمی وجود داشت و بیشتر کسانی که فعالیت می کردند مشتری کافی برای محافظت صحیح از موقعیت های مشتری در بازار بزرگتر نداشتند. در نتیجه ، برای به حداقل رساندن سودآوری مشتریانی که با هزینه خط پایین شرکت سود می برند ، بسیاری از فروشندگان شروع به پرتاب آچار در معاملات مشتریان خود کردند."لغزش" ، پر کردن سفارشات با قیمتی که برای مشتری کمی سودآور باشد ، یکی از تعداد زیادی از روشهای فروشندگان بود که برای خرابکاری مشتریان خود استفاده می شد. اما زمان ایستاده نیست. نمایندگی هایی که شروع به کار خود کردند و زنده مانده بودند ، موفق به دستیابی به یک مشتری بزرگ مشتری شدند. و از آنجا که شرکت های بزرگتر به طور کلی مایل نیستند که اعتبار خود را برای ایجاد سریع هزینه مشتری خود به خطر بیاندازند ، شیوه های معاملاتی سایه دار به طور کلی به دنیای همیشه در حال تغییر مراکز معامله شبانه و پرواز در شب منتقل شده است.

هنگامی که یک فروشنده انبوهی از مشتری ها را به دست آورد و قادر به از بین بردن چرخ های آموزشی است ، برخی از موارد مشخص می شود:

  • در طولانی مدت سود عملیات "پرواز شبانه" (که علیه مشتری خود تجارت می کنند) اساساً همان است که گویی آنها فقط بر اساس گسترش درآمد کسب می کنند (به دلیل این واقعیت که برنده های شرکت واز دست دادن در برابر مشتری حتی از مسافت طولانی خارج می شود). در پایان ، یک پایگاه مشتری بزرگتر تنها راه پیشرفت است - و این تا حد زیادی به شهرت شرکت بستگی دارد.
  • شهرت خوب و مشتری های بلند مدت در نهایت سودآورتر از سود کوتاه مدت از ضررهای مشتری است. به همین دلیل ، حتی آن دسته از نمایندگی هایی که هنوز هم همه چیز را در داخل کشور پردازش می کنند ، سرانجام فراتر از اقدامات غیر اخلاقی (اعدام ضعیف ، کاهش ضرر و زیان متوقف و غیره) حرکت می کنند ، که انواع پرواز را در شب توصیف می کنند.
  • این شرکت با ارزش تر شده است و مدیریت نمی خواهد همه اینها را به دلیل چند مشتری خوش شانس از دست بدهد.
  • حساب های مشتری بزرگتر می شوند (نشانه ی مطمئن از شهرت خوب) و حتی برخی از مشتری های بسیار بزرگتر نیز نشان می دهند که بیشتر آنها به دلیل داشتن تجربه حرفه ای تر و آموزش بهتر ، به طور کلی موفق هستند.

با رشد یک مرکز تجارت ، مدیریت شروع به فکر کردن در مورد محافظت از موقعیت مشتری می کند و در نتیجه به مدل کسب و کار دوم منتقل می شود.

2. موقعیت مشتری خالص را در بازار بین بانکی محافظت کنید. این بدان معنی است که موقعیت خالص مشتری (از اندازه مشخصی که قبلاً توافق شده بود) در بازار اصلی محافظت می شود. این امر انگیزه ای را برای تجارت با مشتری از بین می برد. اکنون ، مشتریان بسیار موفق دیگر شرکت را در آستانه ویران قرار نمی دهند.

3. محافظت از هر موقعیت مشتری در بازار بین بانکی. از دیدگاه مشتری این مدل هیچ مزیتی در مقایسه با مدل ذکر شده در بالا ندارد. از جمله اشکالات آن:

  • مانده حساب بزرگ و حداقل نیازهای تجاری
  • اعدام کندتر

هنگامی که این مقاله نوشته شد ، Alpari بیش از 7،200 مشتری داشت که به شرکت اجازه می دهد تا از مدل معاملات دوم استفاده کند.

اسطوره که درآمدزایی از فارکس غیرممکن است

اغلب گفته می شود که 90 ٪ از کسانی که با اهرم در بازارهای مالی تجارت می کنند ، در نهایت پول خود را از دست می دهند. متأسفانه ، این درست است. بیایید ببینیم که آیا می توانیم چرا اینطور است. اگر تجزیه و تحلیل کنیم که چگونه "90 ٪" در مورد تجارت پیش می رود ، می توانیم به چند نتیجه برسیم که معامله گر ناموفق چه اشتباهی انجام می دهد:

  • درک اصول تجزیه و تحلیل وجود ندارد: معامله گران ناموفق از تجزیه و تحلیل فنی و اساسی استفاده ضعیفی می کنند.
  • فلسفه پشت تجارت را درک نمی کند: من با نمونه ای از تجربه خودم توضیح خواهم داد. هنگامی که من یک تحلیلگر فنی جوان بودم ، در حال تجزیه و تحلیل ارز بودم ، بیایید بگوییم ین. من به نمودار "هفته" نگاه می کنم ، شاخص ها همه به پایین اشاره می کنند ، نمودار روز-همان چیز ، نمودار چهار ساعته-همان چیز ، 5 دقیقه ای-یکسان. فکر می کنم عالی ، همه چیز در یک جهت نشان می دهد. من یک موقعیت را باز می کنم. نتیجه؟بدبختایمان من به تحلیل فنی به هسته متزلزل شد. من دویدم تا یک آبجو تهیه کنم و درباره آنچه تازه اتفاق افتاده بود فکر کردم. فهمیدم که این تحلیل فنی نیست که مقصر باشد ، بلکه من. نمودارهای هفته و روز نشان می داد که روند کلی کاهش یافته است. بازه های زمانی کوتاه تر نشان می داد که حرکت در جهت این روند قبلاً اتفاق می افتد و ظاهراً از پایین خارج شده بود. لحظه ایده آل برای فروش اگر نمودارهای هفته و روز پایین باشد اما 4 ساعت صعودی (تندرست از پایین) بود و نمودار ساعت نشان می دهد که حرکت به سمت بالا به پایان رسیده است (برای مثال ، هنگامی که گاوها تقسیم می شوند).
  • قوانین مدیریت پول را دنبال نمی کند:
    • به هیچ وجه ضرر متوقف نمی شود.
    • تنظیم ضررهای متوقف بیش از حد نزدیک به قیمت ورود. سفارش از دست دادن توقف در بازار فارکس نباید از قیمت ورودی کمتر از 40-50 پیپ باشد. ضررهای متوقف شده که نزدیکتر می شوند ، به دلیل این واقعیت که شما بعید به نظر می رسد هنگام ورود به بازار ، بالا یا پایین را بدست آورید ، محکوم به ابتلا به بالا یا پایین هستید (یعنی حتی اگر در تجزیه و تحلیل خود صحیح باشید ، ممکن است حرکت اولیه قیمت وجود داشته باشددر برابر شما)این می تواند 10-15 پیپ باشد. به علاوه 5 پیپ گسترش. و اگر سر و صدای بازار (10-15 پیپ) را حساب می کنید ، یک دستور از دست دادن توقف که کمتر از 40-50 پیپ از قیمت ورودی قرار می گیرد ، شانس غیرقابل قبول بالایی برای برداشت دارد.
    • نسبت سود/زیان 2/1 را حفظ نمی کند.
    • سعی می کند سود 5 پیپ را ثبت کند اما مایل است تجارت بد را به 100 یا بیشتر از دست دادن PIP سوار کند. در این حالت شما فقط به 20 معاملات سودآور نیاز دارید تا ضرر و زیان متحمل شده در یک تجارت بد را لغو کنید. این به معنای موفقیت بیش از 95 ٪ است - چیزی که حتی سوروس نیز نمی تواند از بین برود. تحلیلگران حرفه ای 75-80 ٪ از زمان هستند.
    • و غیره.
    • تجزیه و تحلیل یک بازه زمانی 1 دقیقه ای به شما امکان می دهد تا حرکتی از 15 پیپ را بگیرید. 66 ٪ از آن نویز بازار (10 پیپ) است.
    • تجزیه و تحلیل یک بازه زمانی 5 دقیقه ای به شما امکان می دهد تا حرکتی از 30 پیپ را بگیرید. 33 ٪ از آن سر و صدای بازار است.
    • تجزیه و تحلیل یک فریم زمانی یک ساعته به شما امکان می دهد حرکتی از 100 پیپ را بدست آورید. 10 ٪ از آن سر و صدای بازار است.
    • تجزیه و تحلیل یک بازه زمانی روزانه به شما امکان می دهد حرکتی از 500 پیپ را بدست آورید. 2 ٪ از آن سر و صدای بازار است.

    اسطوره: کارگزاران کافی در شرکت های کارگزاری وجود ندارند ، در غیر این صورت چرا اینقدر طول می کشد که تجارت من در دوره های نوسان قیمت بیشتر اجرا شود؟

    تأخیر می تواند به شرح زیر باشد:

    • نرم افزار یا شبکه قادر به افزایش ترافیک در دوره های حرکت بیشتر قیمت نیست.
    • کارگزار به اندازه کافی کارمند.

    با این حال ، این سؤال باقی مانده است که چرا کارگزاران که از هیچ یک از کاستی های فوق الذکر رنج نمی برند ، هنوز هم در هنگام پردازش سفارشات تاخیر را تجربه می کنند؟

    رایج ترین مدل تجاری در شرکت های بزرگتر شماره 2 است (به بالا مراجعه کنید) - شرکت Hedges Hedges موقعیت مشتری با یک ضد مخالف خارجی. هنگامی که بازار آرام است ، کارگزار قادر به پردازش تجارت مشتری تقریباً فوراً است و سپس نگران محافظت از آن در بازار بزرگتر (در صورت لزوم) است. هیچ دلیلی برای عجله وجود ندارد و کارگزار حتی ممکن است بتواند در یک زن و شوهر پیپ بهتر از مشتری پرش کند.

    اما همه چیز در یک بازار بی ثبات متفاوت است. موقعیت مشتری باید بلافاصله مورد حمایت قرار گیرد وگرنه بازار می تواند به سرعت حرکت کند و کارگزار می تواند با ضرر باقی بماند. در نتیجه ، سفارشات مشتری در همان زمان پر می شود که شرکت در تلاش است تا از موقعیت های موجود در بازار بزرگتر محافظت کند. به طور طبیعی ، سفارشات مشتری برای پر کردن بیشتر طول خواهد کشید. اما این باید به عنوان قیمت پرداخت هزینه کار با یک شرکت معتبر که علیه مشتری کار نمی کند ، پرداخت شود.

    اسطوره در مورد نداشتن سرمایه کافی

    من یک بار دیگر به عنوان بزرگتر نقل قول می کنم:

    "بسیاری از معامله گران ناموفق فکر می کنند که اگر پول بیشتری در اختیار داشته باشند ، موفق تر می شوند. بیشتر معامله گران پس از یک کشش مخصوصاً بد یا شاید حتی فقط یک تجارت ناموفق از بازی خارج می شدند. به محض اینکه آماتور تمام مواضع خود را بسته است ، بازار به مسیری که پیش بینی کرده بود حرکت می کند. معامله گر بی پروا یا از خودش یا کارگزار خود خشمگین است ، "اگر من فقط یک هفته دیگر توانستم از آن خارج شوم ، منثروتمند می شد. "

    معامله گران ناموفق این را به عنوان تأیید روشهای خود تفسیر می کنند. بنابراین آنها پول سخت (یا وام گرفته شده) خود را برای باز کردن حساب دیگری قرار دادند. اما همین داستان دوباره اتفاق می افتد. معامله گر از بین می رود و از حاشیه تماشا می کند زیرا بازار دوباره در جهت خود حرکت می کند ، و دوباره تحلیل خود را اثبات می کند ، هرچند خیلی دیر است. این در مورد جایی است که فانتزی "اگر من یک حساب بزرگتر داشتم ، طولانی تر می ماندم و در واقع می توانم پول کسب کنم" پرواز می کند.

    برخی از بازرگانان با تأمین بودجه سرمایه گذاری بعدی خود با اقوام صحبت می کنند و نمودارها را به عنوان اثبات این که می دانند چه کاری انجام می دهند نشان می دهند. اما معامله گران فقیر به سختی با حساب های تأمین مالی بهتر از گذشته بهتر می شوند.

    بزرگترین مشکل برای بازرگان از دست دادن کمبود سرمایه نیست بلکه عدم درک نحوه تجارت است. یک معامله گر ضعیف می تواند تقریباً به همان سرعت یک حساب کوچک از طریق یک حساب بزرگ اجرا شود. او دست خود را بیش از حد نشان می دهد و مدیریت پولش شکست می خورد. معامله گران فقیر اغلب حتی با حساب های بزرگتر ، موقعیت های بازار پرخطر را به خود اختصاص می دهند. صرف نظر از اینکه استراتژی کلی یک معامله گر چقدر خوب است ، قرار دادن حساب شخص در معرض خطر بیش از حد می تواند دستور العمل فاجعه باشد - اگر یک زن و شوهر از معاملات بزرگ علیه شما پیش بروند ، می توانید از بین بروید.

    من اغلب از من سؤال می شود که چقدر پول برای شروع تجارت نیاز دارید. آنها می خواهند به اندازه کافی برای زنده ماندن در یک دوره پایین بیایند. آنها فکر می کنند که قبل از شروع هر کاری ، یک دسته پول را از دست می دهند. این مانند یک مهندس است که قصد دارد چند پل را بسازد که قبل از ساختن شاهکار خود به هم می ریزند. آیا جراح می تواند قبل از متخصص شدن در پخت آپاندیسیت ، چند بیمار را بکشد؟

    آماتور فکر نمی کند که او متحمل ضرر خواهد شد و آمادگی رسیدگی به چنین شرایطی را ندارد. این اعتقاد مبنی بر عدم موفقیت شما به دلیل کمبود سرمایه ، تله ای است که توجه به دو چیز ناخوشایند را دشوارتر می کند: عدم نظم و عدم نظم و عدم برنامه واقع بینانه برای مدیریت وجوه شخص.

    یکی از مزیت های یک حساب بزرگتر این است که هزینه های راه اندازی نسبت به حساب شما کوچکتر است. اگر در حال مدیریت یک صندوق با یک میلیون دلار هستید و 10،000 دلار برای رایانه ها و سمینارها خرج می کنید ، فقط برای پرداخت آن هزینه ها باید 1 ٪ درآمد کسب کنید. اما اگر فقط 20،000 دلار دارید ، همین هزینه ها 50 ٪ از کل حساب شما را تشکیل می دهد.

    اسطوره در مورد Autopilot

    بیایید فرض کنیم که یک غریبه در حالی که در گاراژ خود هستید به شما می آید و سعی می کند یک سیستم رانندگی کاملاً خودکار را به شما بفروشد ، "فقط برای چند صد دلار ، می توانید این تراشه رایانه ای را دریافت کنید که ماشین شما را برای شما هدایت می کند."شما فقط می توانید در حالی که به کار خود رانده می شوید بنشینید و بخوابید. شما احتمالاً به چنین پیشنهادی می خندید. اما اگر کسی برای سرمایه گذاری در بازارها به شما پیشنهاد دهد ، می خندید؟

    معامله گران که به اسطوره "Autopilot" اعتقاد دارند فکر می کنند که درآمدزایی می تواند خودکار شود. برخی سعی می کنند خود سیستم های خودکار ایجاد کنند ، برخی دیگر سعی می کنند محصولات آماده را خریداری کنند. افرادی که سالها را صرف ساختن معاملات خود به عنوان وکلا ، پزشکان یا مشاغل می کنند ، به دور خود می چرخند و سعی می کنند معادل سالها تجربه را در قالب یک سیستم معاملاتی خودکار خریداری کنند. این نوع به طور کلی با حرص و آز ، تنبلی و تصورات غلط عمیق درباره ریاضیات اداره می شود.

    در قدیم ، چنین سیستمهایی روی کاغذهای کاغذ نوشته شده اند. اکنون آنها در دیسک های محافظت شده قرار دارند. برخی بسیار ابتدایی هستند ، برخی دیگر با بهینه سازهای داخلی و قوانینی برای مدیریت پول کاملاً پیچیده هستند. بسیاری از معامله گران به دنبال جادو هستند - راهی برای تبدیل چند خط کد به یک جریان بی پایان پول. کسانی که برای سیستم های تجاری خودکار پرداخت می کنند ، یادآور شوالیه ها از قرون وسطی هستند که به کیمیاگران برای راز تبدیل فلزات ساده به طلا پرداخت می کنند.

    رفتار انسان ، با تمام پیچیدگی های خود ، اجازه نمی دهد که خود خودکار شود. برنامه های رایانه ای جایگزین معلمان و سیستم های حسابداری مبتنی بر رایانه نشده است که منجر به بیکاری گسترده در بین حسابداران نشده است. بیشتر فعالیت های انسانی به توانایی تصمیم گیری نیاز دارد - چیزی که رایانه ها می توانند به آن کمک کنند اما هرگز نمی توانند جایگزین انسان شوند.

    اگر موفق شده اید یک سیستم خودکار را در اختیار داشته باشید ، می توانید به تاهیتی بازنشسته شوید و بقیه روزهای خود را در لوکس زندگی کنید و یک جریان بی پایان از کارگزار خود را انتخاب کنید. اما تاکنون تنها افرادی که از سیستم های تجاری خودکار درآمد کسب کرده اند افرادی هستند که آنها را می فروشند. آنها یک طاقچه کوچک اما کاملاً جذاب برای خود ایجاد کرده اند. اگر سیستم های آنها کار می کرد ، چرا آنها را می فروشند؟آنها به جای اینکه سیستم های خود را به هم بزنند ، می توانستند مدتها پیش خودشان به تاهیتی بازنشسته شوند. البته چنین فروشندگان پاسخ آماده دارند. برخی می گویند که آنها برنامه نویسی را بیشتر از تجارت در بازار دوست دارند. برخی دیگر می گویند که آنها فقط برای دستیابی به سرمایه برای سرمایه گذاری بیشتر ، سیستم خود را می فروشند.

    اما بازار همیشه در حال تغییر است و آنچه دیروز کار کرده است ممکن است امروز کار نکند. یک معامله گر خوب همیشه وقتی می بیند که اوضاع در حال تغییر است ، روشهای خود را اصلاح می کند. یک سیستم خودکار قادر به تنظیم لازم نخواهد بود و به ناچار خراب و سوزانده می شود.

    خطوط هوایی را بگیرید. حتی اگر همه آنها سیستم های خودکار در هواپیماهای خود داشته باشند ، با این وجود همه آنها به پرداخت خلبانان نسبت به حقوق بزرگ ادامه می دهند. این امر به این دلیل است که خلبان برخلاف رایانه می تواند با یک وضعیت غیر منتظره مقابله کند. هنگامی که هواپیما در حال پرواز بر فراز اقیانوس آرام به بدنه آسیب می رساند و باید یک فرود اضطراری را اجرا کند یا هنگامی که یک هواپیما که به طور غیر منتظره ای از طریق کانادا پرواز می کند به طور غیر منتظره ای از سوخت خارج می شود ، فقط یک انسان می تواند با چنین شرایطی مقابله کند. اعتماد به پول خود به یک سیستم Autopilot روش خوبی برای از بین بردن حساب شما توسط اولین رویداد غیر منتظره است.

    سیستم های خوبی در آنجا وجود دارد اما آنها باید مدیریت شوند و معاملات آنها باید تماشا شود. شما به سادگی نمی توانید آن را روشن کرده و آن را رها کنید.

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.