اعتیاد می تواند آفت وجود مدرن ما باشد. گرفتار شدن در چیزی می تواند بسیار آسان باشد و به راحتی قابل تشخیص نباشد. طیف وسیعی از اعتیادها می تواند از موارد افراطی مانند مواد مخدر تا موارد بسیار ساده مانند بررسی اخبار از طریق تلفن گسترده شود. آنها می توانند یک محرک خفیف، یک روش خیالی برای دمیدن موقت بخار، یا یک فاجعه در حال تغییر و تغییر زندگی باشند که بسیاری برای فرار از آن تلاش می کنند.
چه چیزی در ایجاد اعتیاد نقش دارد؟دوپامین. آنا لمبکه، روانپزشک و استاد دانشگاه استنفورد، در کتاب جدید خود با عنوان ملت دوپامین: یافتن تعادل در عصر افراط، نقش دوپامین در زندگی ما را بررسی می کند.
لمبکه خوانندگان را با داستان هایی از برخی از بیماران خود مواجه می کند که اعتیادهای جالب و عجیبی دارند. لمبکه حتی اعتراف می کند که زمانی به رمان های عاشقانه اعتیاد داشته است! داستانها نشان میدهند که چگونه مردم در چرخه مصرفی که نمیتوانند از آن فرار کنند گرفتار میشوند و گاهی اوقات به طور مداوم تشدید میشوند. در بدترین موارد، آسیب های باورنکردنی به زندگی و روابط آنها وارد می شود.
در طول یک تجربه لذت بخش، سطح دوپامین ما افزایش می یابد، و ما احساس خوبی داریم، اما پس از پایان تجربه، کمبودی وجود دارد که باعث ولع یا ترک می شود. لمبکه این را اینگونه توضیح می دهد که بدن ما تلاش می کند تا همه چیز را متعادل کند. اگر کسی به طور مداوم به آن تجربه لذت بخش برگردد، افزایش دوپامین او کمتر و کمتر می شود، در حالی که کسری که بعد از آن باعث میل یا کناره گیری می شود، بیشتر و بیشتر می شود. اعتیاد زمانی شکل می گیرد که ما به دنبال کاهش دوپامین و اجتناب از کمبود آن هستیم و ما را از تعادل خارج می کند.
ایده تعادل ایدهای است که لمبکه در سراسر کتاب از آن استفاده میکند و نشان میدهد که ذهن ما لزوماً به خوبی با محیطهای مدرن ما سازگار نیست. ما امروز اینجا هستیم به این دلیل که چگونه اجداد ما برای صدها هزار سال زنده ماندند و با توانایی متعادل کردن لذت و درد تولید مثل کردند.
در روزگار غارنشینان، دنیایی از کمبود و خطر همیشگی بود. اجداد ما ممکن است با یافتن غذایی که آنها را برای آن روز زنده نگه داشته است جشن گرفته باشند، اما آنها متوجه شدند که خطر در کمین است و فردا به تغذیه بیشتری نیاز دارند. مغز ما تکامل یافت تا با هوشیاری نگه داشتن ما و دنبال کردن چیزهایی که ما را زنده نگه داشته اند، به سرعت دوپامین را تنظیم کند. و کمبود به این معنی بود که لذت دوپامین از یافتن و خوردن یک وعده غذایی به سرعت کاهش مییابد زیرا لقمه بعدی به راحتی در یخچال یا انباری قابل دسترسی نبود. شانس کمی برای افراط وجود داشت. این واقعیت زندگی برای مدت طولانی بود.
در مقایسه، دنیای مدرنی که ما در آن زندگی می کنیم برای یک چشم به هم زدن با ما بوده است و شاید هزاران سال طول بکشد تا ذهن ما به آنچه داریم برسد. مشکل دنیای مدرن فراوانی آن است که لذت، ترشح دوپامین و اعتیاد بالقوه را در بسیاری از مناطق بدون تعادل ارائه می دهد. یکی از جدیدترین محرکهایی که از طریق تلفنها و رسانههای اجتماعی ما به راحتی در دسترس است.
این واقعیت که بسیاری از ما نیازی به مبارزه و مبارزه نداریم مثبت است، اما لمبکه همچنین استدلال میکند که تعادل ممکن است به دلیل اینکه چگونه ناراحتی را مشاهده کردهایم، از بین برود. درد و کشمکش چیزی نیست که باید آرزو کرد، اما اغلب به عنوان چیزی برای اجتناب از آن به هر قیمتی دیده می شود. بسیاری از ما سعی می کنیم حتی ناراحتی های جزئی را از بین ببریم، حتی اطمینان حاصل کنیم که کودکان هیچ ناراحتی را نمی بینند. نتیجه کلی این است که برای احساس لذت به پاداش بیشتری و برای احساس درد به سطح کمتری از ناراحتی نیاز داریم. از تعادل خارج شده است.
چگونه هر یک از اینها به پول کمک می کند؟این کتاب درک بهتری از نحوه عملکرد ذهن ما ارائه میکند و سناریوها و راهحلهایی ارائه شده است که ممکن است برای درک اینکه چرا برخی از مبارزهها سودمند هستند، تشخیص زمانی که از تعادل خارج شدهایم و خود را به تعادل برمیگردانیم یا فقط در تعادل باقی میمانیم، مفید باشد.
داستانی که لمبکه می گوید در مورد یک پزشک جنگ جهانی دوم است که سربازانی را با زخم های شدید جنگی مشاهده می کرد. از میان کسانی که با زخمهای خاصی مانند آسیب گسترده بافت نرم، شکستگی مرکب، نفوذ در سر، قفسه سینه یا شکم، و از نظر روانی شفاف و بدون شوک بودند، 75 درصد گزارش کردند که هیچ دردی پس از آسیب نداشتند. نتیجهگیری پزشک این بود که فقدان درد آنها باعث تسکین جراحت شد زیرا آنها توانستند از یک محیط بسیار خطرناک فرار کنند.
در حالی که جنگ و سرمایه گذاری را نمی توان مقایسه کرد ، مواد شیمیایی موجود در ذهن و بدن ما ممکن است تفاوت را مشاهده نکنند. تسکین تسکین است. بدون در نظر گرفتن شرایط ناشی از آن ، سنبله ای از لذت ناشی از فرار از درد ، احساس مشابهی خواهد کرد.
اگر کسی تا به حال خود را در دست داشته باشد که پس از نتیجه ضعیف ، سهام خود را در دست داشته باشد ، ممکن است احساس تسکین گزاف گویی گربه مرده را تشخیص دهد. پس از سقوط گسترده ، دیر یا زود سهام آنقدر سخت شده است که یک گزاف گویی اجتناب ناپذیر است و دوباره سبز می شود. برای سرمایه گذار ، احساس تسکین و تقریباً سرخوشی وجود دارد زیرا مجازات به پایان رسیده است و امکانات سود بار دیگر دوباره در ذهن آنها ظاهر می شود.
این بسیار خطرناک است که این تسکین را تشخیص ندهید زیرا ذهن شخص از تعادل خارج می شود. احساس امداد ، سرمایه گذاران را متقاعد می کند که وقتی احتمالاً بهترین فرصت آنها برای خروج سریع قبل از سقوط دیگر است ، بفروشند. به همین دلیل است که سرمایه گذاران که در سهام جداگانه می توانند خود را برای مدت طولانی بازنده نگه دارند. کسانی که با احساسات غلبه می کنند ، گزاف گویی را دلیلی برای حلق آویز می بینند ، سیگنال برای روزهای خوب در پیش است. یک روز بعد سهام دوباره پایین می آید و آنها توسط ذهن خودشان فریب خورده اند!
در مورد یک نمونه کارها متنوع تر چیست؟
اگر تعادل لازم باشد ، ممکن است دو راه حل وجود داشته باشد. یکی ، بازارهای مالی را با عملکرد آنها بپذیرید و در آغوش بگیرید. خوب، بد و زشت. از نظر تاریخی بازارهای به طور کلی بیشتر از آنچه در حال کاهش است ، بسته به کشور ، 60-70 ٪ ماه مثبت است. اگر برای احساس لذت و احساس ناراحتی کمتری برای احساس درد به پاداش بیشتری نیاز داشته باشیم ، احتمالاً 30-40 ٪ از ماههای ضعیف احتمالاً نسبت به 60-70 ٪ ماههای خوب احساس بدتر می کنند ، اما این یک پذیرش است که درد در بعضی ها پدیدار می شودنقطه.
از طرف دیگر ، قاب را تغییر دهید. اگر سبد یا بازارهای خود را بیش از حد بررسی کنیم ، تصمیم داریم کمتر روی آن و بیشتر روی برنامه و هدف تمرکز کنیم. آیا ما هنگام صرفه جویی و سرمایه گذاری به سمت هدف خود هنوز در مسیر هستیم؟آیا ما هنوز هم می توانیم به راحتی از نمونه کارها خود برای تأمین هزینه های بازنشستگی استفاده کنیم؟
اگر پاسخ ها بله هستند ، پس از هر روز تصادفی یا حتی بازارها چه تعداد نمونه کارها را استفاده می کند؟اعتیاد به نگاه کردن به آنها فقط می تواند ما را از تعادل خارج کند.
این فقط اطلاعات کلی را نشان می دهد. قبل از اتخاذ تصمیمات مالی یا سرمایه گذاری ، توصیه می کنیم با یک برنامه ریز مالی مشورت کنید تا اهداف سرمایه گذاری شخصی ، وضعیت مالی و نیازهای فردی خود را در نظر بگیرید.